پرنیاپرنیا، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره

عروسکهای نازم پرنیا و پانیا

برگی از سخنان دخترم

پرنیا:مامان می دونی آرزوی من چیه ؟ مامان:نه عزیزم چیه؟ پرنیا:دلم می خواد ازدواج کنم مامان: .....ولی بدون اینکه در چهره ام تغییری ایجاد کنم جواب دادم که دخترم این که چیزی نیست تو هم بزرگ می شی وبه موقعش ازدواج می کنی نگران نباش. ................................................................................................................................... پرنیا :مامان اجازه می دی یک روز که عصبانی شدم وسیله ها رو بشکونم مامان: چرا عزیزم ؟ پرنیا:آخه تو تلویزیون هرکی عصبانی می شه وسیله ها رو می شکنه مامان :حالا دلت می خواد چی بشکنی پرنیا:مثلا آینه ٰلیوان....... .................................................................
1 مرداد 1392

وقایع هفته گذشته

دو خواهر زیبا اماده رفتن به منزل عمو این پرنیای مامانه که بعد از قهر از من داخل کمد دیواری خوابش برده این پرنیا خانومه که خیلی دلش واسه شمال تنگ شده اجازه بدید من هم خودمو نشون بدم ...
1 مرداد 1392